یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
یک شنبه 27 بهمن 1392برچسب:سیّد احمد هاتف اصفهانی, :: :: نويسنده : علی

سیّد احمد هاتف اصفهانی رحمة الله علیه
قرن دوازده ه.ق


سید احمد اصفهانی که هاتف تخلص یافت نسباً از سادات حسینی است. اصل خاندان او چنانکه از تذکره ها برمی آید از قصبۀ اردوباد آذربایجان بوده که در زمان پادشاهان صفوی از آن سامان به اصفهان آمده و در این شهر مسکن گزیده اند. هاتف در نیمۀ اول قرن دوازدهم در اصفهان متولد شده. در جوانی به تحصیل ریاضی و حکمت و طبّ پرداخته است و در این فنون گویا از محضر میرزا محمدنصیر اصفهانی استفاده کرده است. و در شعر مشتاق را به راهنمائی و استادی خود پذیرفته است. در حلقۀ درس میرزا محمدنصیر و مشتاق با صباحی و آذر و صهبا دوستی تمام یافته، و رشتۀ این دوستی بین شاگردان مزبور و استادان ایشان از طرفی و بین صباحی و آذر و هاتف و صهبا از طرف دیگر تا آخر عمر پایدار مانده است. از ماده تاریخهائی که در دیوان هاتف دیده میشود چنین برمیـآید که هاتف در آخر عمر به یک جا قرار نداشته و غالباً بین سه شهر اصفهان و قم و کاشان در سفر و رفت و آمده بود، چنانکه در سال 1184 در قم به سر میبرده و در 1187 در اصفهان، در 1195 و 1196 در کاشان بوده، آخر عمر را به قم آمده و در اواخر سال 1198 در آن شهر فوت کرد و به خاک سپرده شده است ...
 بنابه گفتۀ بعضی سیداحمد هاتف در ابتدای عمر در اصفهان به علافی سر میکرده و مشرب عرفانی داشته است. از احوال او بیش از این اطلاعی در دست نیست.
ادوارد براون میـنویسد: «اگرچه سید احمد هاتف اصفهانی معاصر و دوست لطفعلی بیک آذر بوده در آتشکده هیچ مطلب خاص نسبت به او مندرج نیست فقط ستایش مبالغه آمیزی از او دیده میشود زیرا که می نویسد: «در فن نظم و نثر تازی و فارسی ثالث اعشی و جریر و تالی انوری و ظهیر است».
از اشعار هاتف دیوان کوچکی نزدیک دوهزار بیت در دست است که شامل غزل و قصیده و رباعی و قطعه وترجیع بند است. با اینکه تذکره نویسان از جمله صاحب آتشکده از راه مبالغه او را در نظم تازی چیره دست دانسته اند، از اشعار عربی او چیزی در دست نیست.
عباس اقبال می نویسد: «یقین است که هاتف اندکی شعر به عربی سروده بوده که آن هم شاید به علت بی اعتنایی مردم زیاد معمول و متداول نشده است».
ولی وحید دستگردی در مقدمۀ دیوان هاتف می نویسد: «پیوسته در جستجوی اشعار و قصاید عربی هاتف بوده تا در این اواخر خبر یافتم که در تذکره «نگارستان دارا» تألیف میرزا عبدالرزاق خان دنبلی مفتون تخلص ضبط و نسخۀ تذکره ای هم در کتابخانۀ استاد فاضل محترم آقای سعید نفیسی موجود است. پس با شوق تمام کتاب را به رسم امانت دریافت، و آن قصائد و قطعات عربی بی نظیر را که میتوان گفت از زمان هاتف تاکنون کمتر کسی به این پایه و مایه شعر عربی سروده است استنساخ کردم».
سبک هاتف:
ملک الشعرای بهار می نویسد: «پس از انقراض صفویه سبک نظم و نثر و نقاشی یک مرتبه تغییر یافت. انجمنی از شعرا که مشتاق و هاتف و آذر و رفیق و طبیب و عاشق اعضاء آن بودند سبک عراقی را از نو در شعر به وجود آوردند. روی هم رفته هاتف چنانکه مشهور است سخنور چیره دستی نیست. و در شاعری شیوۀ تازه نیاورده، از نظر لفظ و معنی پیرو «سعدی» است. غزلهای وی از غزلهای شیخ متأثر است. گاهی تعبیرات شیخ را با بیانی دیگر در ابیات خود می نشاند ...
اما دربارۀ ترجیع بند او محمد معین می نویسد: «هاتف» ترجیعبند بسیار لطیفی دارد که از شاهکارهای ادبیات پارسی است و آن مشتمل است بر پنج بند، که بند اول در توصیف کوی مغان و بند دوم در گفت وشنود با ترسا و سه بند دیگر حاوی حقایق عرفانی است. ... به قول ادوارد براون «ترجیعبند دلپسند هاتف سرآمد تمام اشعار صوفیانه است که در قرن هیجدهم میلادی سروده شده است.»